ترانهی فردا...
(شعر و آهنگ: محمدرضا کاکاوند / اجرا با گروه اوینار)
ترانه میخوانم ، برای فردایم
برای فردایی ، که بی تو تنهایم
ترانهام غم نیست ، ز رنج و ماتم نیست
سرود مهر است و ، عشق سراپایم
حکایت تلخم ، ز رنج دیروز است
ز نامرادیها ، ز یار و یارانم
دلم ز نومیدی ، به بند و در زنجیر
امان از آن زنجیر ، که بسته در پایم
خزان رسیده و من ، هزار زردی و خس
نشسته در جان و ، صدا و آوایم
خوشم که با این حال ، ترانه میخوانم
برای فردایم ، برای فردایم...
محمدرضا کاکاوند / پاییز 1387
بهترین استاد دنیاااااااا.ای اماااااااااااان
پاسخحذف